درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 104
بازدید دیروز : 120
بازدید هفته : 333
بازدید ماه : 1058
بازدید کل : 74954
تعداد مطالب : 162
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



جوجه کوچولو




 غضنفر یه سکه اززیر خاک پیدا میکنه، روش نوشته بوده تاریخِ ضرب: 200 سال قبل از میلاد!

***

از غضنفر می‌پرسن: بلدی پیانو بزنی؟! میگه: نه. ولی یه داداش دارم… اونم نه!

***

غضنفر از یکی میپرسه قبله کدوم طرفه؟! یارو نشونش میده، غضنفر میگه:باید خیلی برم؟!

***

به غضنفر میگن چند تا بچه داری؟ میگه 2 تا . می‌پرسن: کدومش بزرگتره؟ میگه: خوب اولیش!

***

غضنفر میره ماه عسل، یادش میره زنش رو ببره!

***

غضنفر ساندویچ‌فروشی داشته، ‌یک روز یک بابایی میاد میگه: ‌قربون یک ککتل بده، ‌فقط بی‌زحمت توش گوجه نگذار. غضنفر میگه: آقا امروز اصلا گوجه نداریم، میخوای خیارشور نگذارم؟!

***

غضنفر میره داروخونه میگه:ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه: ‌نه. دوباره فردا میاد میگه: ولک هزار تا میخ داری؟! باز یارو میگه: نه برادر، ‌اینجا داروخونس، میخ فروشی که نیست! هی چند روز این اتفاق میفته، یارو با خودش میگه:بگذار برم هزار تا میخ بخرم‌،‌یه سود حسابی بکنم. فرداش دوباره غضنفر میاد میگه:ولک هزار تا میخ داری؟! یارو میگه:آره، 3 تا کارتون میخ می‌گذاره جلو غضنفر… غضنفر یک نگاه می‌کنه میگه::اََاَ….ه! ولک توچقدر میخ داری!

***

غضنفر هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا غضنفر زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره و می‌پرسه چیکار داری؟ غضنفر حول میشه،‌با تتپته میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟!

***

غضنفر میره شکار خرگوش از پشت درخت صدای هویج در میاره !

***

به غضنفر میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درخته؟! یارو هرچی فکر می کنه جوابشو پیدا نمی کنه، میگه: نمی دونم، حالا بگو چیه؟ غضنفر میگه بخاری! یارو کف می‌کنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم می کنه ولی تابستونا چه جوری بالای درختو گرم می‌کنه؟ ترکه میگه: بخاریِ خودمه دوست دارم بذارمش بالای درخت

***

از غضنفر می پرسن نظرت راجع به بازی ایران و استرالیا چیه؟ می گه ای بابا اینا شورشو در اوردن انقدر نشون می دن تا ایران ببازه!

***

غضنفر سوار ماشین بود داشت رادیو پیام گوش می داد. رادیو: یه احمقی داره بزرگراه رو برعکس رانندگی می کنه. غضنفر : آره والا احمقا یکی دو نفر هم نیستن همه دارن برعکس می یان‌ !

***

از طرف می پرسن نظرت در مورد آتروپات چیه ؟ می گه خوبه ولی یخمک خوشمزه تره !

***

غضنفر یارو تلویزیون رو روشن می کنه : کانال 1 : قرآن کانال 2 : قرآن کانال 3 : قرآن کانال 4 : قرآن کانال 5 : قرآن کانال 6 : قرآن پا میشه تلویزیون رو می بوسه میذاره رو طاقچه !

***

از غضنفر میپرسن: به نظر شما اگه آمریکا افغانستان و عربستان رو بگیره، به کره و چین هم حمله کنه تکلیف ایران چی میشه؟ غضنفر میگه: چی میشه نداره که، ایران میره جام جهانی

***

پرچم عربستان رو به غضنفر نشون میدن، ازش میپرسن: این پرچم کجاست؟ غضنفر یوخده فکر میکنه، میگه: پرچم اسپانیا! ملت جا می خورن، میگن: آخه چرا اسپانیا؟! غضنفر میگه: خودتون نگاه کنید، روش نوشته: الاله‌لاله‌لالا!

***

غضنفر می خواسته به فلسطینیا کمک کنه، براشون سنگ پست می کنه!

***

به غضنفر میگن با رضا جمله بساز، میگه: من و حسن و حسین رفتیم پارک. میگن: پس رضاش کو؟ میگه: آخه رضا کارداشت، نیومد!

***

غضنفر میره مشهد حرم امام رضا رو می بینه، میگه: امام رضا! قربونت برم! تو بااین همه طلا چرا هشتم شدی؟!

***

غضنفر کفترشو گم می کنه، تو روزنامه آگهی میده: بیه بیه!

***

غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

***

تلویزیون داشته گل خداداد عزیزی رو به استرالیا نشون می داده، غضنفر تماشا میکرده. دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن غضنفر شاکی میشه، میگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگیردش!

***

غضنفر و زنش دعواشون شده بوده، با هم حرف نمی زدند. زن غضنفر وقتی شب میره بخوابه، یک یادداشت برای غضنفر می گذاره که: منو فردا ساعت 6 بیدار کن. صبح زنه ساعت 10 از خواب پا میشه، می بینه غضنفر براش یک یادداشت گذاشته که: پاشو زنیکه خر! ساعت شیشه!

***

غضنفر تو مانور شرکت میکنه، اسیر میشه!

***

غضنفر مجری مسابقه بیست سوالی میشه، یارو ازش میپرسه، جانداره؟ میگه: نه. میپرسه: تو جیب جا میشه؟ غضنفر کلی فکر میکنه، بعد میگه:تو جیب جا میشه ولی مواظب باش جیبت ماستی نشه!

***

غضنفر و اصغر و اکبر رو میخواستن اعدام کنند. به اکبر میگن: چه جور میخوای اعدامت کنیم؟ با گیوتین؟ یا تیربارانت کنیم؟ میگه: با گیوتین. میان اعدامش کنن، یه دفعه وسط راه گیوتین گیر میکنه و پایین نمیاد. می گن قسمت تو این بوده، خدا نمی خواسته تو کشته بشی، آزادش می کنن. از اصغر می پرسن تورو چه طور اعدام کنیم ؟ می گه منم با گیوتین. این بار هم موقع اعدام گیوتین گیر میکنه، اصغر هم بخشیده می شه. نوبت غضنفر می رسه. ازش می پرسن شما رو چه جوری اعدام کنیم ؟ می گه : والا گیوتین که خرابه، منو تیرباران کنید !!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







شنبه 19 فروردين 1391برچسب:غضنفر2, :: 8:34 بعد از ظهر ::  نويسنده : رضا